یه خاطره ....
تقدیم به شیر شیران و مرد و مردان
محمد حسین عشق و امید خاله هلاله
انقدر دوستت دارم که ستار های اسمان در برابرش کم است انقدر عاشقت هستم که اب اقیانوسها در مقابلش قطر ه ای بیش نیست
انقدر که...........
تو صفا روزها و روزگارانمان هستی
این روزها حسابی شیطون شدی و شیطنت هایت باعث شادی ماست
روزهایی که مامان هدی سرکاره و تو خونه مامان جون و بابا جون هستی چقدر ب همه ماخوش میگزه
مهربونمون تازه یاد گرفتی دالی بازی کنی . و چقدرناز این کار روانجام میدی
اگه کاری کنی که به نظر ما خوب نیست و ناراحت میشیم سریع برای اینکه بحث ر و عوض کنی خودت رو لوس میکنی و زود میگی....... دای (دالی)
بعدهم مسلما ماهمه شاد میشیم و میخندیم و یادمون مره داشتی کار بد میکردی شیطون بلا !
چقدر عاشق خنده های زیباتم عزیز دل خاله ,مهرررررربونم ,خووووووشگلم .......
همیشه امیدوارم بخندی و تمام روزها دنیا به روی ماهت بخنده
عاشقتم
به خدا و چهارده معصوم میسپرمت .
فعلا بای بای